سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://atccee.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

ما پوستین ول کردیم ، پوستین ما رو ول نمی کنه  

سیلابی از کوهستان جاری شده بود و از رودخانه می گذشت . مرد بی نوائی از آنجا عبور می کرد ، چیزی در آب شناور دید و فکر کرد خیک یا پوستینی در آب شناور است 

مرد لخت شد و خودش را به آب زد به این امیدکه آنرا بگیرد و با فروشش چیزی برای خود بخرد

ولی آنچه سیلاب آورده بود نه پوستین بود و نه خیک روغن ، بلکه یک خرس زنده بود که در سیلاب گرفتار شده بود

 خرس دست و پا می زد تا دستش را به چیزی بند کند . همین که مرد نزدیک شد  و دستش را دراز کرد که پوستین را بگیرد ، خرس برای نجاتش به او چسبید . مردم دیدند که مرد نیز همراه سیل پیش میرود فریاد زدند : اگر نمی توانی پوستین را بیاوری ولش کن و برگرد .

مرد جواب داد : بابا ، من پوستین را ول کردم ، پوستین مرا ول نمی کند .

 

 

این مثل هنگامی استفاده میشود که فردی به امید سودی در کاری دخالت کند و در آن گرفتار شود . و اگر کسی به او نصیحت کند که از خیر این کار بگذر برای دفاع از خود این مثل را استفاده می کند .


[ چهارشنبه 94/10/30 ] [ 10:53 عصر ] [ wahadmeskini ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 95611