http://atccee.ParsiBlog.com | ||
زخم هایی بر دیوار آورده اند در روزگاران قدیم یک پسر بچه ای بود که دیگران را با حرف های زشت خیلی ناراحت می کرد یک روز پدرش جعبه ای پر از میخ را به پسر داد به او گفت : فرزندم ، « هر بار به کسی حرفی زدی واو ناراحت شد ، یکی از این میخ ها را به دیوار بکوب . روز اول پسر بیست میخ به دیوار کوبید . پدر از او حواهش کرد تعداد دفعاتی که دیگران را آزار می دهد کم کند . پسر تلاش کرد وهر روز بر تعداد میخ هایی که بر دیوار می کوبید کمتر کرد و کمتر شد . پدر درخواست کرد .هر وقت از دیگران بابت حر فهایش معذرت خواهی کرد ، یکی از میخ ها بیرون بکشد . زمانی گذشت پسر نزد پدر آمد وبا خوشحالی گفت : پدر امروز تمام میخ ها از دیوار بیرون آورده ام ! پدر دست فرزندش را گرفت .وبه دیوارها خوب نگاه کرد . گفت آفرین بر پسر خوبم ، کار خیلی خوبی انجام دادی امّا این سوراخ ها ی دیوار نگاه کن دیگر دیوار مثل گذشته صاف و قشنگ نیست . وقتی تو دیگران را نارحت می کنی واورا می رنجانی ، آن حرفها هم اثر هایی مثل این میخ ها دارد که با هزارن با معذرت خواستن نمی تواند این آثار را از بین ببرد. [ سه شنبه 91/9/28 ] [ 11:6 عصر ] [ wahadmeskini ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |