سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://atccee.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

     ملاقات باشکوه

 روزی روزگاری پسر بچه ای بود که خیلی دلش می خواست خدا را ببیند ، و می دانست باید راهی طولانی را طی کند وسایل سفر را آماده کرد ، سفرش را شروع کرد .

 چند منزلی   طی کرد تا به یک پارکی رسید در آنجا پیر زنی را دید ، که نشسته وبه کبوتران ومنظره ها تماشا می کرد . کنار پیر زن نشست . در کوله پشتی راباز کرد .می خواست به پیر زن نوشیدنی بدهد متوجه شد او گرسنه است به او غذا داد . پیر زن تشکر کرد وبه پسر بچه لبخند زد . لبخند پیر زن چنان برای پسر بچه قشنگ بود . که دوباره نوشیدنی وغذا به او تعارف کرد .ودلش از شادی لبریز شد .

 دونفری آنجا نشستند ، چیز خوردند ، لبخند زدند ، ولی یک کلمه هم با هم حرف نزدند .هوا تاریک می شد پسر بچه خسته شده بود . از جا بلند شد که برود ، چند قدمی نرفته بود ،که بر گشت وپیر زن را محکم بغل کرد . پیر زن قشنگترین لبخندش را به او هدیه داد .

 پسر بچه خوشحال به خانه برگشت، مادرش از اینکه او را اینقدر خوشحال می دید حیرت کرد . و پرسید : امروز چه کار کرده ای که خیلی خوشحالی ؟ )) پسر بچه جواب داد : (( با خدا ناهار خوردم. ))     ))

  (می دانی مامان ؟(( او ن قشنگترین لبخند دنیا رو داره .)

 پیرزن هم وقتی به خانه برگشت صورتش از شادی برق می زد ، فرزندان او از شادی وآرامش مادر حیرت کردند و پر سیدند مادر : ((امروز چه کار کردی که این قدر خوشحالی ؟ )) پیرزن جواب داد ((با خدا ناهار خوردم ))


[ سه شنبه 91/2/26 ] [ 5:32 عصر ] [ wahadmeskini ] [ نظرات () ]

   کشف استعدادها

 روس ست تی ، شاعر وهنرمند قرن نوزده ، یک بار با پیر مردی ملاقات کرد پیر مرد چند طرح و نقاشی را در دست داشت ودلش می خواست روس ست تی نگاهی به آنها بیندازد و نظرش را در باره شان بگوید .که معلوم شود استعداد پیرمرد تا چه اندازه است .با همان لحظه ی اول متوجه شد که کمترین ارزشی ندارد .

امّا روس ست تی ، چون مرد مهربانی بود سعی کرد با مهربانی نظرش را به پیرمرد بفهماند .

 پیرمرد ناامید شد ، امّا معلوم بود که قضاوت روس ست تی را قبول دارد . از اینکه وقت هنرمند را گرفته است اظها رناراحتی کرد .ودوباره از او خواست که نگاهی به چند طرح دیگر که به وسیله یک جوان دیگر کشیده بود بیندازد . روس ست تی طرح را دید وبلافاصله به شدت تحت تآثیر استعداد عجیب نقّاش قرار گرفت .به پیرمرد گفت این جوان آینده درخشانی دارد ..   امّا ناگهان متوجه شد که پیرمرد یکه خورده است .

 پرسید (( این نقّاش جوان کیست ؟ پسر شماست ؟ )) پیر مرد با اندوه فراوان سری تکان داد وگفت :( نه .

این من ِ چهل سال پیش است اگر کسی مثل شما شعله ی بی نور ایمانم را نسبت به توانایی هایم شعله ور

می کرد امروز در کنار کسانی بودم که به بشریت خدمت می کردند .


[ دوشنبه 91/2/18 ] [ 11:29 عصر ] [ wahadmeskini ] [ نظرات () ]

نگرانی بی مورد

 در زندگی آموخته ایم که هر گز نگران دو چیز نباشیم :

 اول - نگران چیزهایی که نمی توانیم آنهارا عوض کنیم ، چون اگر نشود چیزی عوض کرد .نگرانی در

باره ی آن ، بیهوده و احمقانه است .

 دوم – نگران چیزهایی که می توان آن هارا عوض کنیم ، چون اگر بشود چیزی را عوض کرد ،بهتر است به جای اتلاف انرژی برای نگرانی ، زودتر دست به کار شویم .زیرا نود درصد موارد ، نگرانی بیشتر از خود مسئله ضرر دارد . نگرانی را به همان جایی باید فرستاد که حقش است ، بیرون از زندگی ..!


[ یکشنبه 91/2/17 ] [ 11:36 عصر ] [ wahadmeskini ] [ نظرات () ]

   گرگ ، مادر وکودک

   گرگی برای پیدا کردن خورد وخوراک همه جا زیر پا گذاشت . هر چه این طرف آن طرف رفت ، چیزی پیدا نکرد آخر سر ، از ناچاری روی دیوار کوتاهی درون حیاط یک روستایی پرید مقابل در ورودی خانه یک کپّه

گوسفند دید که دورهم جمع شده اند . با وجود ترس قدری به خود جرئت داد که نزدیک برود .

 ناگهان صدای مادر خانه را  شنید ، مادر ازدست کودک خود عصبانی شده بود و داشت بر سرش داد می کشید

((ای وای سرم رفت،  اگر گریه کنی  ، تو را می دهم به آقا گرگه !!))

 گرگ با شنیدن این حرف آب از دهانش راه افتاد نزدیک تر رفت . بچه باز هم شروع به جیغ کردن کرد ، گرگ این بار دستهایش را به هم مالیید . گفت : ((امروز بخت با من است بدون زحمت بچه ی تپلی گیرم خواهد آمد .)) نزدیکتر رفت خود را برای خوردن بچه اماده کرد .

 مادر با دیدن سرو کله گرگ چنان جیغی کشید که در یک لحظه همسایه ها ریختند با وسایلی که در دست داشتند گرگ را زدند ، که نایی برای او باقی نما ند ............


[ شنبه 91/2/16 ] [ 10:36 عصر ] [ wahadmeskini ] [ نظرات () ]

کمر بند مناسب   (( مهارت ))

   افرادی که برای خر ید کمر بند وقت می گذا رند ، وسواس نیستند بلکه می دانند که کمر بند نیز مانند باقی خانواده پوشاک  در پوشش  وهماهنگی فرد نقش تعیین کننده ای دارد .

 تذکر /// پهنای کمر بند و سگکهای تزئینی می تواند  ظاهر فرد را مناسب یا نامناسب نشان دهد .

 1- اگر شما استخوان بندی کوچک دارید از کمربند ها ی با سگک ظریف وکوچک استفاده کنید .

 2- اگر استخوان بندی درشتی دارید ،می توان در انتخاب خود جسورانه تر عمل کنید .، از کمربند ها یی با سگک درشت استفاده کنید .

 3- اگر باریک اندام ولاغر هستید از کمربند های باریک ونازک استفاده نکنید ،زیرا شمارا استخوانی تر نشان می دهد .

 4- اگر سرتاپا یک رنگ لباس پوشیده اید ، باکمربندی به رنگ دیگر خود را  به دو بخش تقسیم نکنید .کمربند   را همرنگ لباس خود انتخاب کنید .

 5- اگر کمر کوتاهی دارید کمربند عریض وپهن انخاب نکنید . زیرا شمارا پهن ، کوتاه تر ، کوتوله تر نشان می دهد ..........


[ چهارشنبه 91/2/6 ] [ 11:18 عصر ] [ wahadmeskini ] [ نظرات () ]

گل وشیرینی           

معلمی به مد رسه تلفن کرد وبا آه وناله گفت : آقای مدیر مریض هستم نمی توانم به مدرسه بیام . خوبی وبدی از من دیده ایدحلالم کنید . معلم سینه اش را صاف کرد گفت : انگاری ذات الریه گرفته ام !

 مدیر با غصه ونگرانی گفت شما که دیروز حالتان خوب بود . انشالله بلا دور است بروید دکتر کمی استراحت کنید . خوب             می شوید .

معلم عطسه ای کرد وگفت کلاسم چی ؟ بچه های مردم !

مدیر با خیال راحت گفت : بابت کلاس خیالت راحت باشد ،من پوشش می دهم اگر کاری داشتی مرا در جریان بگذار .........

زنگ تفریح احوال آقای ... گرفتند . مدیر گفتند مریض است هرکس مایل است به عیادت ایشان می رویم.

مدیر آدرس را از پرونده بیرون کشید . بایک جعبه شیرینی وگل برای عیادت رفتند سرکوچه مدیر به یک ساختمان نوسازی بود نگاه کرد دید یک کارگر مشغول سرند کردن خاک بود . به همکاران گفت شما همین جا بایستید تا پلاک منزل را بپرسم .

 تند به سوی کارگر رفت، که گرم کار بود، به اطراف توجه نداشت ، سلام آقا خسته نباشی شما می دانی خانه آقای .... کجاست !

کارگر دست از کار کشید بی خیال به بیل توی دستش تکیه داد ورو کرد به مدیر ، به او خیره شد ودستپاچگی به پشت دیوار رفت .

 مدیر صورت خاک آلود وآشنای معلم را دید قلبش شروع کرد به زدن، به همکارن گفت من را ببخشید

هول بودم آدرس اشتباه آمدیم ........

 

 


[ دوشنبه 91/2/4 ] [ 6:48 عصر ] [ wahadmeskini ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 95613